

مرحوم رضا بابایی

معرفی مرحوم رضا بابایی
رضا بابایی نویسنده، دینپژوه، مولویشناس و روشنفکر دینی ، سحرگاه 18 فروردین 99 بعد از یکسال بیماری دارفانی را وداع گفت.
آگهیهای ویژه تسلیت
زندگینامه مرحوم رضا بابایی
استاد رضا بابایی نویسنده دردمند، منتقد ادبی و پژوهشگر سرشناس دین و ادبیات بود که از جمله آثار مهم او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: مولوی و قرآن، درآمدی بر دین شناسی حافظ، بهتر بنویسیم، خارج از نوبت، آیین قلم، نیایشنامه، اعجاز بیانی قرآن، دین و دینداری، محمد برگزیده خدا، علی پیشوای مومنان، دیانت و عقلانیت و ... . سبک نگارش او پاکیزه، گویا و سنجیده بود و می کوشید تا صورت و معنا را قربانی هم نکند. چیزی که در نوشته هایش نمایان بود دغدغه های انسان بود، البته نه آن انسان متافیزیکی و مجردی که در پژوهشهای محض نظری می آید و رد ونشانی از او در کف کوچه و خیابان نیست بلکه انسانی با پوست و گوشت و استخوان که روی کره خاکی می زیست و رنج می کشید. دینی که او از آن صحبت میکرد دینی بود که سامانبخشی و معیشت و اخلاق و عدالت دراین دنیا را برای انسان در اولویت قرار میداد و فلسفه ای که او به دنبالش بود فلسفه ای بود که با انسان و زمین و زندگی این دنیایی اش هم نسبتی داشت. او در یادداشتهایش مشق درست نگریستن، درست شنیدن و درست سخن گفتن توام با پرسشگری و مهرورزی را در لابلای چالشهای زندگی به ما میآموخت. در سوگ غریبانه او دوست دارم چند تا از گزین گویه های واپسین لحظات عمرش را بیاورم که: - عمری اگر باشد پس از این هیچ فضیلتی را هم پایه مهربانی با آدمیزادگان نمی شمرم. - عمری اگر باشد پس از این هیچ ظلمی را سخت تر از تحقیر دیگران نمی شمرم. - عمری اگر باشد پس از این در جنگلهای بیشتری گم می شوم، از کوههای بیشتری بالا می روم، ساعتهای بیشتری به امواج دریا خیره می شوم، دانه های بیشتری در زمین می کارم و زباله های بیشتری از روی زمین برمی دارم. رضا بابایی در مراسم نکوداشت خود در قم که در زمستان ۹۸ برگزار شد، به حاضران در این نشست گفت: «در این مدت که بیمار بودم آنقدر محبت و انسانیت دیدم که به اندازه چند نسل ذخیره دارم. من به لحاظ سیاسی تفکر خاصی داشته و دارم. من اصلاحطلب بودم و هستم. اما این مقدار محبتی که از همه دوستان اصولگرا و اصلاحطلب و سایر جریانها دیدم باور پیدا کردم که مرزهای انسانیت بسیار وسیعتر از این مرزهای حقیری است که ما ایجاد کرده ایم. محبتی که من از مخالفان فکری خود دیدم کمتر از دوستانم در این مدت نبوده است.» وی در ادامه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «این دنیا شکنجهگاه است. چون هر آن ممکن است یک خبر بد یا حادثه بد به انسان برسد. به همین خاطر میگویم این دنیا را برای مردم سخت تر نکنید! من متاسفانه شرمندهام که بگویم حوزه های علمیه ما از این منظر به دین نگاه نمیکنند که دین چه راه حلی برای مسائل بشر دارد. همهاش که نمیشود امر و نهی کرد. باید دید نسبت به هزینه ای که در پاسداری از سنتهاخرج می کنیم، چه منفعتی دست میآوریم.»